اشاره
بازگشت مسیح یکی از آموزه های مهم الاهیاتی در مسیحیت است که بخش زیادی از فرجامشناسی مسیحی را به خود اختصاص داده است. در طول تاریخ مسیحیت، همواره قاطبة مسیحیان باور داشتهاند که مسیح در آخرالزمان در کمال شکوه و جلال باز خواهد گشت تا عمل نجاتبخش خویش را که با ظهور اولیهاش بشارت داده شده است، به انجام برساند و ملکوت الاهی را در شکل کاملش برقرار سازد. البته این مسئله به این معنا نیست که همة مسیحیان تلقی و فهم یکسانی از این آموزه داشتهاند یا دارند؛ بلکه در شرایط زمانی و اجتماعی متفاوت و یا در بستر گرایشهای مختلف فکری، تفاسیر گوناگونی از این آموزه مطرح شده است.
برخی با تمسک به معنای ظاهری آیات مربوط به این واقعه، به بازگشت و رجعت جسمانی و فیزیکی مسیح و سلطنت ظاهریِ هزارسالة او معتقد بوده اند و برخی دیگر با رویکردی تأویلی، به روحانیسازی این آموزه دست یازیده اند. در این نوشتار ضمن آشنایی با مفهوم بازگشت مسیح، بررسی تفاسیر مختلف این آموزه را در برهههای خاصی از تاریخ مسیحیت پی میگیریم؛ این مقاطع عبارتاند از دورة عهد جدید، دورة آبای کلیسا، قرون وسطا، و (تفاسیر کاتولیکی و پروتستانی) در دورة مدرن.
1. مقدمه
در ابتدا و بهعنوان مقدمه، به اختصار، به توضیح معنا و مفهوم بازگشت مسیح و تبیین جایگاه این آموزه میپردازیم و تصویری کلی از تفاسیر موجود در این زمینه ارائه میدهیم: